فرزندان طلاق عاطفي بيشتر در معرض آسيب هاي شخصيتي

 

حقوق خانواده 

 فرزندان طلاق عاطفي بيشتر در معرض آسيب هاي شخصيتي

هنگامي که فرجام يک پيوند منجر به طلاق مي‌شود؛نتيجه و اثر آن تا حد بسيار زيادي مشخص و قابل پيش بيني است، اما در خانواده هايي که شکل ظاهري خود را حفظ کره و والدين هنوز به شکل صوري در کنار هم زندگي مي‌کنند؛طلاق عاطفي،اثرات بسيار مخرب تري بر فرزندان و شخصيت ايشان خواهد داشت.

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران؛طلاق پديده اي است که به گسست خانواده مي‌انجامد و تاکنون مطالب بسياري در رابطه با آسيب ها و عواقب تلخ پديده طلاق و رفتار شخصيت فرزندان اين خانواده ها،شنيده ام.

ليکن بررسي هاي اخير نشان مي‌دهد؛که زوج هاي تحصيل کرده به دلايل مختلفي همچون نگراني از آينده مبهم فرزندان خود،به طلاق عاطفي و جدايي که درهيچ کجا ثبت نمي‌شود و زمينه ساز حکم فرمايي يک تشنج رواني در خانواده است،روي مي‌آورند.

آمار و تحقيقات نشان مي‌دهد که طلاق عاطفي در کشور 53 درصد بوده و در اين حالت والدين سعي مي‌کنند تا به رغم خود،با تحمل سختي ها و مشاجرات پياپي و درگيري هاي آزار دهنده و طاقت فرسا،فرزندان خود را از ابتلا به آسيب هاي احتمالي بيمه کنند.

نکته دوم اينکه دراين گونه خانواده ها؛، والدين به اين خاطر که از دور زندگي آنها از نگاه مردم  خوب و موفق ارزيابي شود؛لذا به هر نحوه ممکني سعي مي‌کنند،زندگي خود را در همان وضع نگه دارند.
ليکن کارشناسان براين باروند که درصورتي که زوجين از لحاظ ادامه زندگي مشترک به نتيجه مثبتي نرسيدند،بهترين راهکار جدايي رسمي و پايان مشاجرات مي‌باشد؛چراکه که در خانواده هايي که مشاجرات و درگيري ها به صورت مداوم جريان دارد؛اين فرزندان هستند که قربانيان دائمي داستان زندگي به شمار مي‌روند و بيشترين آسيب ها متوجه روحيه ايشان مي‌شود.

طلاق عاطفي و آثار مخرب آن بر فرزندان

در طلاق قانوني،همه اعضاي خانواده تکليف خود را روشن دانسته و دچار استيصال کمتري هستند؛در حالي که اين گمگشتگي در طلاق عاطفي ادامه دار مي‌شود.

البته آسيب هاي وارده به کودکان بستگي به شرايط سني و شرايط شخصيتي فرزندان دارد.به عنوان مثال،اين امکان وجود دارد که براثر اختلافات شديد والدين و بي اعتنايي آنان به هم، کودکي که خوراک خوبي داشته،عادات غذايي اش تغيير کرده و دچار کم اشتهايي شود و در فرزندان بزرگتر،اختلالات باعث ايجاد احساس گناه در فرزند مي‌شود و آنان خود را مسئول اين اختلافات مي دانند.در نتيجه خشم و رنجش خود را بر روي خواهر و يا برادر خود تخليه مي‌کنند.

اين تنش ها در نوجوانان مي‌تواند منجر به پناه بردن آنها به تماس هاي تلفني طولاني با دوستان و چت کردن و وب گردي هاي افراطي شود.در اين شرايط غفلت والدين ممکن است باعث شود که فرزند هرکاري که دوست دارد،انجام دهد.

افزايش ضعف درسي بچه ها،به علت از دست دادن تمرکز از ساده ترين اثرات مخرب اين اختلافات است؛به نحوه ي که کم کم و به مرور زمان امکان رسيدگي به ضعف هاي درسي ايشان وجود نخواهد داشت.

البته لازم به ذکر است؛تاثير اختلافات و طلاق عاطفي بر شخصيت و رفتارهاي دختران و پسران متفاوت است و شايد بتوان گفت که اثر منفي اين مسئله بر پسرها شديدتر از دختران است.

پسرها بيشتر با رفتارهاي بيروني وکنترل نشده پرخاشگري،رفتار منفي،قشقرق و ... واکنش نشان مي‌دهند؛در حالي که دختران بيشتر دچار اختلالات دروني،اضطراب و استرس مي‌گردند.

انتقام جويي فرزندان،دستاورد طلاق عاطفي

سياوش شايسته،کارشناس مسائل خانوادگي درهمين رابطه گفت:فرزندان والدين پرخاشگري که به صورت مداوم با يکديگر اختلاف و درگيري دارند،بيش از فرزندان طلاق در معرض ناهنجاري و بزه قرار دارند.

وي با بيان اين مطلب افزود:براساس تحقيقات،به عمل آمده آسيب وارده بر فرزندان طلاق امري احتمالي است و اينکه فرزند وارد محيطي نابه هنجار مي‌شود و يا اينکه والدين نتوانند سرپرستي فرزند و يا فرزنداني را که به عهده گرفته اند را به درستي انجام داده و يا سرپرستي آنان را به ديگران محول کنند؛ليکن در خانواده هايي که اختلاف و کشمش ميان والدين به صورت مداوم وجود دارد،به طورقطع عوامل آسيب زا در شخصيت فرزندان ظهور خواهد،يافت.

شايسته در ادامه گفت:در خانواده هايي که به صورت پيوسته مشاجره و دعوا ميان والدين صورت مي‌پذيرد و ايشان ساعات و يا روزهاي متمادي با يکديگر قهر هستند؛در واقع فرزندان در محيطي که بي عاطفگي،سردي،نبود آرامش در آن حکم فرماست؛تربيت مي‌شوند و به اين علت که محيط گرمي را از نظر عاطفي تجربه نمي‌کنند،پرخاشگري را به عنوان يک رفتار آموخته و حتي در صفات شخصيتي خود آن را به نمايش خواهند گذاشت.

اين کارشناس،مساله انتقام از والدين را يکي ديگر از مشکلات ناشي از نبود محيطي صميمي و گرم در خانواده دانست و افزود:نبود محيط گرم و صميمي مي‌تواند در گرايش فرزندان به بزه و رفتارهاي نابهنجار موثر باشد.

شايسته خاطرنشان کرد:در چنين خانواده هايي که روابط عاطفي مناسبي حکمفرما نيست، ديده مي‌شود که فرزندان به دنبال جايگزيني آن در محيط بيرون از خانه هستند؛به طور مثال در فرزندان پسر اين خانواده ها گرايش به همسالان و دوستان ناباب زمينه را براي بزهکاري و يا اعتياد فراهم مي‌آورد و در فرزندان دختر،گرايش به همسالان حتي از جنس مخالف در شکل نا صحيح آن زمينه را براي سواستفاده و مشکلات رفتاري ديگر فراهم مي‌سازد.

خانواده درماني،راهکار بهبود بحران طلاق عاطفي

سميه ودادي،روانشناس دراين خصوص گفت:تمامي تست هاي شخصيتي و روان شناسي نشان مي‌دهد که فرزندان طلاق عاطفي به اين علت که شاهد مسائلي چون اختلاف شديد والدين،توهين،بي توجهي و درگيري آنها هستند؛بيشتر از فرزندان طلاق قانوني و ثبتي در معرض آسيب هستند.

اين روانشناس با بيان اين مطلب افزود:در خانواده هايي که والدين از يکديگر طلاق عاطفي مي‌گيرند؛شاهد تشکيل يک مثلث هستيم که طي آن هرکدام از والدين سعي مي‌کنند با فرزندان عليه ديگري ائتلاف تشکيل دهند؛لذا به نوعي فرزندان را درگير بحث و مشاجره خويش مي‌نمايند و از آنجا که تفکر فرزندان همچون بزرگسالان و والدين ايشان نيست،در بيشتر موارد خود را مقصر دعواي والدين دانسته و سرزنش مي‌کنند.

ودادي خاطر نشان کرد:با توجه به تبعات سنگين و زيان بار پديده طلاق عاطفي برفرزندان،دو راهکار براي حل و بهبود اينگونه روابط موثر واقع خواهند شد.ابتدا استفاده از خانواده درماني که مراجعه کنندگان آن از دو دسته خارج نيستند:گروه اول والديني هستند که به حل مشکلات خود و ادامه رابطه مشتاقند و گروه دوم والديني هستند که فقط به علت ترس از گفته هاي مردم و يا آينده فرزندان خود با بي رغبتي به ادامه زندگي مشترک براي حفظ آن تلاش مي‌کنند.

وي تصريح کرد:در اين نوع از درمان،مشاور سعي بر بازکردن ائتلاف مزبور نموده و کودک را ازمرکز تشنج و درگيري والدين دور نگه مي‌دارد و تلاش مي‌کند تا رابطه عاطفي جديدي ميان زوجين ايجاد نمايد.
و دومين راهکاري که آخرين راهکار درخصوص چنين والديني محسوب مي‌شود؛جدايي رسمي و پايان مشاجرات مداوم و مخرب است.

پيشگيري بهتر از درمان

هرچند که درخصوص طلاق عاطفي و طلاق رسمي و اثر مخرب آن تاکنون راهکارهاي ارائه شده،اما مسائله اي که بيش از هرچيز پرداخت به آن حائز اهميت است،بحث پيشگيري است.

بدين مفهوم که زوج هايي که تصميم به ازدواج دارند؛به خصوص جوانان که در آستانه ازدواج هستند،سعي کنند آگاهانه و با تحقيق در بررسي در اين راه قدم بردارند و در گفتار خويش در ضمن شناخت صداقت داشته باشند.به اطرافيان نيز توصيه مي‌شود؛از هرگونه دروغ مصلحتي براي ايجاد زمينه هاي وصلت جلوگيري نمايند.

آنچه مسلم است اينکه اقدام به ازدواج پس از کسب شناخت کمي از خصوصيات اخلاقي، روحي و خانوادگي زوجين،از ظهور پديده هاي چون طلاق عاطفي و رسمي پيشگيري خواهند کرد.

 منبع : حق گستر

 




موضوعات مرتبط: خانواده ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, | 9:37 | نویسنده : سيد جلال دبيري |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.